شهر سوخته
این شهر در 3200 سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سالهای 3200 تا 1800 قبل از میلاد در آن سکونت داشتهاند.
تمدن شهر سوخته یکی از شگفتیهای دنیای باستان است. این شهر مهمترین مرکز استقرار و در حقیقت پایتخت منطقه در دوران مفرغ بوده است.
مساحت کلی تپه شهر سوخته حدود 152 هکتار است که در یک برآمدگی بین دریاچه هامون و رود هیرمند بنا شده است و ارتفاع متوسط آن از سطح زمینهای اطراف 12 متر و بلندترین نقطه آن 18 متر ارتفاع دارد.
تپههای شهر سوخته به چهار منطقه تقسیم میشوند:
- منطقه مرکزی با وسعت 20 هکتار
- منطقه مسکونی شرق با وسعت 16 هکتار
- قسمت شمال شرقی یا منطقه صنعتی شهر سوخته
- قسمت جنوب غربی شامل قبرستان با مساحتی بالغ بر 20 تا 25 هکتار
شهر سوخته، به ظاهر نام جدیدی است و قدمت تاریخی چندانی ندارد. بر پایه متنهای موجود، سابقه این نام به کمابیش 150 سال قبل بر میگردد. شهر سوخته 2 بار به آتش کشیده شده است، یکبار در ابتدای مرحله رشد و بار دیگر در لحظه مرگ و انهدام آن.
این شهر در دوره ماقبل تاریخ حدود 3200 قبل از میلاد پایهگذاری و حدود 1800 قبل از میلاد متروک شده است. برای دورهای حدود 1400 سال، زندگی در این شهر جریان داشته است. دوران شکوفایی این تمدن بین سالهای 2500 تا 2200 قبل از میلاد بوده است که شهر حدود 55000 نفر جمعیت داشته است. در این شهر دو گروه عمده کشاورزان و صنعتگران اکثریت را تشکیل میدادهاند.
مهمترین آثار معماری مکشوفه در شهر سوخته خانههای موسوم به پلکانی و بنای کاخ سوخته است. هر واحد ساختمانی از یک قسمت مستطیل درست شده که 5 تا 6 اتاق دارد و حدود 150 تا 160 متر زیر بنا داشته است و منازل در مجتمعهای 4 و یا 6 خانهای است.
مصالح اصلی به کار رفته در آن خشتهای خام منظم گلی است. سقف خانهها معمولاً صاف بوده و از حصیر برای پوشش آنها استفاده شده و گرمای اتاقها به وسیله یک اجاق مرکزی تأمین میشده است.
در سال 1972 اولین قبر به طور تصادفی کشف شد. مصالح مورد استفاده در ساختمان گورها خشت خام بوده است. در شهر سوخته 3 نوع قبر دیده میشود. مهمترین نوع قبر، چالهای ساده بوده که مرده را همراه اشیاء و غذا دفن میکردند.
نوع دیگر چاله معمولی که با دیواری به 2 قسمت تقسیم میشده است. نوع سوم، قبرهای سردابهای که نوعی قبر خانوادگی بوده است.
تنها، مسأله وسعت نیست که شهر سوخته را به یکی از بزرگترین شهرهای باستانی ایران و خاورمیانه تبدیل کرده است. بلکه یافتههای متنوع آن باعث تعجب باستان شناسان گردیده است. از جمله:
- اولین جراحی مغز در 4800 سال پیش در شهر سوخته انجام شده است
- ساکنان شهر سوخته کفش تولید میکردهاند و صنعت کفاشی داشتهاند
- کهنترین انیمیشن (جان بخشی) و تصویر متحرک در شهر سوخته یافت شده است که در این انیمیشن بزی به یک بوته گیاه نگاه میکند و از آن بالا میرود
- برای اولین بار در 3000 قبل از میلاد شتر در شهر سوخته مورد استفاده قرار گرفته است
- یک خط کش چوبی باستانی با دقت نیم میلی متر در شهر سوخته یافت شده است
- مردمان آن روز شهر سوخته از شطرنج و تخته نرد استفاده میکردهاند
- مراکز صنعتی مردم شهر سوخته خارج از شهر بوده است
- تعدادی لولههای سفالی در شهر سوخته پیدا شده که احتمالاً جهت آبرسانی یا دفع فاضلاب استفاده میشده است
- پارچههایی که در شهر سوخته یافت شده مطلقاً در هیچ کجای ایران یافت نشده است
- صنایعی مانند ریسندگی، خراطی، معرقسازی، مرمرسازی، سفالگری، مهرسازی، حصیربافی و ساخت ابزار فلزی در شهر سوخته رواج داشته است.
شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیتهای صنعتی و هنری بوده، و نمونههای جالب و بدیعی از زیورآلات در آنجا به دست آمده است.
باستان شناسان با یافتن مهرهها و گردنبندهایی از لاجورد و طلا در یک گور درباره روشهای ساخت ورقهها و مفتولهای طلایی به تحقیق پرداختند و دریافتند صنعتگران شهر سوخته با ابزار بسیار ابتدایی ابتدا صفحههای طلایی بسیاز نازک به قطر کمتر از یک میلیمتر تهیه کرده و بعد آنها را به شکل لولههای استوانهای درمی آوردند و پس از اتصال دو سوی ورقهها به یکدیگر مهرههای سنگ لاجورد را در میان آن قرار میدادند.
برای اولین بار اورل اشتاین باستان شناس انگلیسی نام شهر سوخته را ذکر کرد. گروه باستان شناسان وابسته به موسسه فرهنگی ایزمئو (موسسه ایتالیایی مطالعات خاورمیانه و خاور دور) در سال 1967 به سرپرستی پرفسور توژی با همکاری مرکز باستان شناسی ایران در محوطه باستانی شهر سوخته کار خود را آغاز کردند و بعد از انقلاب در سال 1374 دور جدید کاوش به سرپرستی دکتر سید صادق سید سجادی آغاز شد.
شهر سوخته بدون شک جز شهرهای بسیار پیشرفته زمان خود بوده است. این نکته نه تنها در بقایای آثار معماری و کارهای ظریف دستی وصنعتی دیده می شود بلکه در سازمان دهی اجتماعی شهر نیز دیده می شود.
در اولین دوره کاوش در شهر سوخته کوچهها و خانههای منظم، لوله کشی آب و فاضلاب با لولههای سفالی پیدا شد که نشان دهنده وجود نوعی برنامه ریزی و سازماندهی شهری در این شهر است.
دانش پزشکی هم در شهر سوخته در حد شگفت انگیزی پیشرفت کرده بود تا آن حد که پزشکان این شهر نه تنها از علومی چون شکسته بندی آگاه بوده اند ،بلکه می توانسته اند به اجرای عمل جراحی مغز دست بزنند. اسکلتی از یک دختر در گورستان این شهر به دست آمده است که جای شکستن و ترمیم مجدد استخوان جمجمه کاملا روی آن مشخص است.
همچنین بقایای جمجمه ای دیگر با چشم مصنوعی از گورستان این شهر به دست آمده که نشان می دهد پزشکان این شهر به کار جراحی چشم هم وارد بوده اند.
از گور باستانی موسوم به شماره 761 کهن ترین تخته نرد جهان به همراه 60 مهره ی آن در شهر سوخته پیدا شد. این تخته نرد بسیار قدیمی تر از تخته نردی است که در گورستان سلطنتی «اور» در بین النهرین پیدا شده بود.
برای نخستین بار در شهر سوخته یک چشم مصنوعی متعلق به 4800 سال پیش کشف شد. این چشم مصنوعی متعلق به زنی 25 تا 30 ساله بوده که در یکی از گور های شهر سوخته مدفون شده بوده است.
کشف اولین خط کش جهان با قدمت بیش از پنج هزار سال در شهر سوخته. این خط کش به طول 10 سانتیمتر با دقت نیم میلیمتری و از جنس چوب آبنوس است. کشف خط کش در شهر سوخته زابل نشانگر این است که ساکنان این شهر باستانی دارای پیشرفتهای زیادی در زمینه علم ریاضیات بودهاند.
شیعه در ایران
در این دوره، تشیع قم نیز استوار شده و اهواز و قم با یکدیگر پیوند شیعی استواری دارند. یک نمونه روشن آن ارتباط دو تن از شیعیان برجسته اهواز این دوره با قم و رفت و آمد به این شهر و یا سکونت در آن است. یکى على بن مهزیار اهوازی دورقی و دیگرى حسین بن سعید بن حماد اهوازى است که هر دو در نیمه دوم قرن دوم و اوائل قرن سوم هجری با قم در ارتباط بودند. حسین بن سعید به قم آمد و همانجا در گذشت و مدفون شد و سی کتاب داشت (رجال ابن دواد: 124) که قمی ها از او روایت کرده اند.
در اینجا نام شمارى از اصحاب ائمه (ع) را که اهوازى بوده و برخى از آنان از مؤلفان شیعی در قرن دوم و سوم بوده اند مرور می کنیم:
* ابوبجیر عبدالله بن نجاشى بن عثیم بن سمعان ابوبجیر اسدی ـ که در برخی نقلها اول زیدی بوده و سپس امامی شده (رجال العلامه: 109) ـ از طرف منصور حاکم اهواز بود. وى نامه اى به امام صادق (ع) نوشت و در این نامه مسائلى را پرسید و امام به وى پاسخ داد. پاسخ امام به عنوان «رسالة ابی عبدالله بن النجاشى» در منابع آمده است. (وسائل: 17/208 ـ 209) حکایتی که در کافی: 2/190 – 191 در باره حضور نجاشی در اهواز به عنوان حاکم و درخواست یکی از شیعیان از امام صادق (ع) برای وساطت نزد وی آمده، باید همین نجاشی باشد. گفتنی است که احمد بن علی نجاشی، نویسنده کتاب رجال، از همین خانواده است و به این مطلب در چند جای کتاب خود اشاره کرده است (بنگرید: میراث مکتوب شیعه: 348). نجاشی از خاندان بنی اسد، از قبایل شیعی عرب است و لاجرم باید مهاجرت بنی اسد را به این شهر، پایه تشیع آن به شمار آورد.
* فضالة بن ایوب ازدى، عرب خالص، از اصحاب امام موسى بن جعفر(ع) که ساکن اهواز شد و از فقهای آنجا بود (رجال ابن داود: 271) و مؤلف چند کتاب از جمله کتاب الصلاة (نجاشى: 310). گفته شده: حسن بن سعید اهوازی با وی نزدیک بود (اما حسین بن سعید نه) (نجاشی: 311).
* عبدالله بن محمد بن حصین حصینى عبدى (عبدالقیسى) از اهواز و از اصحاب امام رضا علیه السلام که کتاب حدیث هم داشته است (رجال نجاشى: 227).
* احمد بن محمد حصینى (حضینی یا خصیبی) عبدى [عبدقیسی] اهوازى از اصحاب امام عسکرى (ع) (رجال طوسى: 397).
* جعفر بن حمدان خصیبی همو که در روایت علی بن ابراهیم بن مهزیار، امام از وی ستایش می کند [دلائل الامامه: 296، خرائج: 3/1099)
* محمد بن ابراهیم حصینى اهوازى. برادرش حمدان گوید: به ابو جعفر ثانى علیه السلام عرض کردم: برادرم در گذشت. حضرت فرمود: رحم الله أخاک فانه من خصیص شیعتى; خداى برادرت را رحمت کند; او از نزدیکترین شیعیان به من بود (کشی: 563)
* حمدان بن محمد حصینى. از روایت (کشى: 2/835) چنین به دست مى آید که او نیز از شیعیان اهوازى بوده است. طوسى در رجال: 356 از او به عنوان یکى از اصحاب امام جواد(ع) یاد کرده است.
* ابوالحصین بن حصین (ابوالحسین بن حسین) ساکن اهواز از اصحاب امام هادى(ع) (رجال طوسى: 393). علامه حلی او را از اصحاب امام جواد (ع) دانسته که در اهواز ساکن شد و از اصحاب امام هادی (ع) هم بود. (رجال العلامه: 187).
* عبدالله بن محمد اهوازى، به نوشته نجاشى وى کتابى داشته که در آن مسائلى را از موسى بن جعفر (ع) پرسیده و در آن آورده بوده است (نجاشى: 227).
* احمد بن محمد بن موسى بن الصلت، از علماى شیعه در اواخر قرن سوم که نامش در طُرُق روایى نجاشى و طوسى(فهرست طوسى: 34ـ58) آمده است.
* حسین بن سعید بن حماد بن مهران اهوازى. جد وی حماد بن مهران از موالى امام على بن الحسین (ع)بود. امام حسین بن سعید، از امامان رضا، جواد و هادى (ع) روایت کرده و مؤلف سى جلد کتاب است که از آن جمله کتاب الزهد نام دارد. وى کوفى بود; مدتى در اهواز ساکن شد و سپس به قم منتقل گردید و همانجا در گذشت و مدفون شد. وی در قم بر حسن بن ابان وارد شد (رجال العلامه: 49) (همین مطالب را با اسامی آثار وی بنگرید: فهرست طوسی: 58). ابن الولید گوید: این کتابها را حسین بن حسن بن ابان در حالی که به خط حسین بن سعید بود به دست ما رساند. او گفت که وی میهمان پدرش حسن بن ابان بوده است. (فهرست طوسی: 58 ـ 59). شیخ صدوق در آغاز تهذیب از اتکای خود به آثار حسین بن سعید اهوازی و علی بن مهزیار اهوازی یاد کرده است (من لایحضر: 1 / 2). بخش عمده ای از کتاب المؤمن و کتاب الزهد وی برجای و قطعاتی هم از کتابهای دیگر او برجای مانده است.
داستان حسین بن سعید، تبادل و تعامل علمی ـ حدیثی میان شیعیان قم و اهواز را نشان می دهد. على بن مهزیار متأثر از حسین بن سعید است (فهرست طوسى: 152). جعفر بن یحیى بن سعید احول، دایى حسین بن سعید از اصحاب امام هادى علیه السلام بود.
* حسن بن سعید بن حماد اهوازى. وى با برادرش در تألیف تمامى آثار او مشارکت داشت، اما کتاب ها به نام برادرش شهرت یافت (نجاشى: 58).
کشی گوید: حسن و حسین فرزندان سعید بن حماد بن سعید از موالی علی بن الحسین بودند. حسن بن سعید همان است که اسحاق بن ابراهیم حضینی (اهوازی) و علی بن ریان را به امام رضا (ع) پیوند داد. همین طور عبدالله بن محمد حضینی را. حسن بیش از پنجاه تألیف دارد و سعید ملقب به دندان بود. (رجال کشی:552) همان طور که گفتیم، جد اینان، حماد بن مهران دست پرورده امام سجاد (ع) بوده است. (نجاشی: 58).
* على بن مهزیار از محدثان و دانشمندان شیعه در نیمه اوّل قرن سوم هجرى است، کسى که آن اندازه اعتبار داشت که مزارش از همان ایام براى شیعیان منطقه خوزستان و در شهر اهواز زیارتگاه باشد. نجاشى مى نویسد اصل او از منطقه دورق است که در اهواز سکونت کرده و پدرش نصرانى بوده و مسلمان شده است (نجاشى: 253). در نقلى دیگر آمده است که او از هندیجان فارس بود و در اهواز ساکن شد. در رجال کشی (549) آمده است که او نصرانی بود که مسلمان شد و در اصل از یکی از قرای فارس بود، سپس در اهواز ساکن شد و همانجا ماند. از بس سجده کرده بود پیشانی اش پینه بسته بود. وی بعد از درگذشت عبدالله بن جندب جای وی را گرفت. بیش از سی کتاب دارد و محتوای برخی از مکاتبات وی با امامان در منابع نقل شده است (کشی: 550 ـ 551)
در روایتی آمده است: زمانی از ابوجعفر علیه السلام اجازه خواست که به خاطر فراوانی زلزله های اهواز از آنجا منتقل شده جای دیگری برود. امام به وی نوشتند: از آنجا نروید، چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه را روزه بگیرد. غسل کنید و لباس خویش را طاهر کرده روز جمعه بیرون روید دعا کنید. او گوید: چنین کردیم. زلزله ها متوقف شد. (علل الشرائع: 2/555، من لایحضر: 1/544). از خاندان مهزیار شماری محدث و مؤلف در منابع روایی و رجالی شیعه یاد شده است. یکی از آنها ابراهیم بن مهزیار اهوازی است که کتاب البشارات داشته است (نجاشی: 16). محمد بن علی بن مهزیار که اخباری از او نقل شده و چند نسل بعد، ابوجعفر محمد بن حسن بن علی بن مهزیار اهوازی (رسالة ابی غالب زراری: 150). سلامة بن محمد بن حسین بن علی بن مهزیار از مشایخ نعمانی استاد کلینی (طبقات اعلام الشیعه: قرن چهارم: 136)
* احمد بن حسین بن سعید بن حماد اهوازى ملقب به «دندان» که غالى بود. کتابى با عنوان کتاب الاحتجاج داشته است (نجاشى: 77، فهرست طوسى: 65).
* محمد بن جبرئیل اهوازى; کتابى در حدیث داشته است (نجاشى: 339).
* محمد بن جعفر بن عنبسه حداد معروف به ابن رویده; متهم به غلوّ بوده، چندین اثر از جمله کتاب «الخصال» و «کتاب الکمال» داشته است (نجاشى: 376).
*احمد بن ابراهیم بن احمد بن معلى عمى اهوازى، از مؤلفان شیعه که شیخ طوسى در فهرست: 76 از او یاد کرده و کتابى در مناقب امیرالمؤمنین (ع) و کتابى در اخبار صاحب الزنج دارد. اینها تمیمى بودند که از آن خارج شده با حِلف، به قبیله تنوخ پیوسته و در اهواز ساکن شدند (فهرست طوسى: 76).
تعداد بیشتری اهوازی در میان رجال حدیث و مؤلف و راوی از امامان در اخبار شیعی وجود دارد که باید در باره آنان تحقیق صورت گیرد، مانند یحیی بن سعید اهوازی، احمد بن محمد بن صلت اهوازی، محمد بن مخلد اهوازی، علی بن ازهر اهوازی، جعفر بن سلمة اهوازی، علی بن عروه اهوازی، احمد بن محمد اهوازی، عمر بن ریاح اهوازی، عبدالله بن محمد اهوازی، احمد بن روح اهوازی، ابوعبدالله حسین بن علی اهوازی.