شیریهم، لیان وکی. ری. ری شا در تاریخ ایلام
تاریخ ایلام از دوره های درخشان و بااهمیت ایران باستان محسوب می شود. یکی از بخش های مهم حکومت ایلام، استان شیریهوم و شهر لیان (بوشهر کنون) در جنوب شرقی آن و در امتداد ساحل خلیج فارس است که برخی معتقدندتا میناب اداه داشته است. شهر لیان در این ناحیه به لحاظ مذهبی و تجارتی اهمیتی خاص یافت. به طوری که پادشاهان ایلام، بویژه دوره های میانی، به آن توجه زیادی داشته اند. با این وصف تا کنون پژوهش مستقلی در این موردانتشار نیافته. در این نوشته سعی بر این اس که زوایای ناشناخته حکومت ایلام، موقعیت و اعتبار آن بر اساس کتیبه ها ایلامی و پژوهش های خارجی و ایرانی تا حد نمایان گردد که خود می تواند روشنایی بیشتری به تاریخ ایلام بخشد.
پراکندگی مناطق قدرت و گردش دوری حکومت در بخش های جغرافیایی آن، توجه بیشتری را به کل تواریخ محلی نواحی مختلف، ایجاب می نماید که پژوهش انجام یافته حاضر در این راستا انجام شد و تقریباً اکثر منابع ایرانی و خارجی به شکل مقایسه ای و تحیلی مورد بررسی قرار گرفته است.
دوره زندگی ایرانیان پیش از ورود آریایی ها به علت فاصله زمانی (حدود هفت هزار سال پیش) و نبودن متون مستند، همواره وضعیت مبهم را دارا بوده است. با این حال جلوه های درخشان آن را می توان در شوش، سیلک کاشان، شهداد کرمان، شهر سوخته زابل و … دید. استقلال نسی، ازهم گسیختگی سیاسی و خود محوری را می توان مشخصه بارز آنها دانست.
از اوایل هزاره چهارم ق.م مردم نواحی مذکور در یک تحول در خانه سازی به جای روش چینه سازی، خانه های خود را با خشت خام ساختند و در زندگی روزانه خود ظروف سفالین را به کار بردند.
البته به این معنا نیست که استقرارهای مذکور چه در دشت یا کوهستان، بدون ارتباط با یکدیگر و در نهایت تنهایی به سر برده اند بلکه از نظر اقتصادی و فرهنگی تأثیرات متقابل بر روی هم داشته اندکه درک میزان آن بستگی به شناخت درجه پیشرفت هر کدام دارد.
هرچند از حدود هفتاد سال پیش باستان شناسانی نظیر : گیرشمن، اشمیت و هرتسفلد روی این کهن شهرهای پیش از آریایی، کار باستان شناختی انجام داده اند اما عدم وجود کتیبه های خطی پیش از هزاره سوم قبل از میلاد و به طور کلی عدم اختراع خط، مانع دستیابی به اطلاعات ذیقیمت شده است. با این حال دیری نگذشت که با آغاز هزاره سوم ق. م و اختراع خط، تمدن شوش گوی سبقت را از همگنان ربود و پایه تمدنی سترگ را بنیان گذاشت.
آگاهی از حود و ثغور و فراز و نشیب های تاریخ ایلام و ژرف نگری در اجزا آن، سهم لیان (بوشهر کنونی) را مشخص می نماید. لیان تا چه اندازه در مجموع حکومت سیاسی ایلام دخیل یا سهیم بوده؟ چه نقشی در حلقه تجارت دریایی برون مرزی و نواحی داخلی قلمرو حکومتی داشته است؟و سرانجام این که موقعیت مذهبی آن و دلایل توجه پادشاهان متعدد ایلام به آن چه بوده است؟
پاسخی به سوالات یاد ده مستلزم دید کلی و همه جانبه به تاریخ ایلا و بیان سهم و موقعیت لیان است. هر چند که فقر منابع باستان شناسی در لیان و عدم انجام حفاری ها باعث شده که اطلاعات ما از این شهر گسترده نباشد، با این حال یافته های اندک از کتیبه های موجود تا حدی روشنگر گذشته این کهن دیار ایلامی است.
قبل از هر چیز ضروری است که به حدود مرزها و تقسیمات داخلی امپراطوری پرداخته شود. به طور کلی مملکت ایلام شامل خوزستان، لرستان، پشت کوه و بخشی از پارس یعنی انشان یا انزان بود که از شمال به حدود کرمانشاه در غرب به دجله ودر جنوب در سواحل خلیج فارس به لیان یعنی بوشهر کنونی می رسید.
هر چند نظریه هایی دامنه قلمرو الام از جنوب را فراتر از لیان و حتی تا میناب و بحرین ترسیم می نماید ولی سندی که به شکل متقن و مشخص به این امر صحه بگذارد تا بحال پیدا نشده و باید منتظر کاوش های دقیق آینده بود. اعتقاد بر این است که ایلامی ها ابتدا در کوههای شرق و شمال شرق جلگه شوش زندگی می کردند ولی از اوایل هزاره سوم به جلگه خوزستان فرود آمدند تا در جوار رودهای پر آب و زمین های هموار حاشیه آن، فصل جدیدی را بر تاریخ بیفزایند.
منطقه شوش یعنی محل استقرار ایلامی ها، بین دو رود خواسپ (کرخه) در غرب و کوپراتس (رود دز) در شرق و اولای یا اولئوس در شمال قرار داشت. رودهای یاد شده منبع خوبی برای کشاورزی و هم مانعی طبیعی برای حفاظت منطقه در برابر مهاجمان بودند که به هر جهت در رشد و شکوفایی تمدن شوشان موثر واقع گردیدند.
در مورد شروع زندگی یکجانشینی به شکل جمعی در شوش، نظرات یکسان نیست. گفته شده که ابتدا اجتماعات محدودی در 15 و 30 کیلومتری شمال و شرق شوش پدید آمدند که شروع این حادثه را پنج تا هفت هزار سال پیش از میلاد تخمین می زنند اما زندگی در شوش از هزاره چهارم ق. م شروع شد. تاریخ اخیر که شروع رسمی زندگی در شوش است اول بار توسط “ونسان شیل” به نام “پروتوایلامی” یا ” ایلام متقدم” نام گرفت. این نام به نخستین خط بدست آمده از این دوره و به طور کلی به فرهنگ ابتدایی حوزه دشت شوش تعمیم پیدا کرد.
” این دوره که همزمان با پیدایش خط در بین النهرین است در حدود قرن بیستم و هشتم ق.م پایان می باید.” تمدنی که در این زمان وارد مرحله شهرنشینی شد برای بقای خود و رفع نیازهای اقتصادی و استقرارسیاسی نیازند به ایجاد رابطه سیاسی و بازرگانی با مرکز و درون ایران و همسایگان خود در میان دو رود (بین النهرین) بود. استقرار دایمی، اختراع خط، توسعه کشاورزی و بازرگانی باعث پیدایش سازمان های کشاورزی و اقتدار سیاسی شد که سرانجام ایلامی ها را رویاروی اقوام میان دو رود قرار داد. پادشاهان ایلامی به شهرهای آباد میان دو رود حمله کردند و اقوام میان دو رود هم برای به دست آوردن فلز (سرب، مس، قلع و نقره)، سنگ های زینتی (مرمر، خاراو ابسیدین)، اسب و غیره خاک ایلام را آماج تاخت و تا قرار می دادند.
موانع طبیعی مانند کوه ها رودخانه ها و تنوع مردمان از نظر نژادی و حوزه های فرهنگی، باعث نوعی تقسیم بندی سیاسی در تاریخ ایلام شد که در طول تاریخ دو هزار و پانصد ساله خود با اعتنا به تقدم شوش، به نوعی باعث چرخش قدرت در مناطق و حوزه های سیاسی متفاوت گردید.
در مورد اسامی ایالت ها و مناطق ایلام نظریات متنوع و مختلفی بان شده است. با این حال اکثراً از چهار ناحیه نام برده اند: شوش، آوان، انشان و سیماش (یا سیماشکی). منطقه اول را دشت شوشان و بقیه را ایلام (شاید به دلیل منطقه بلند و کوهستانی آن) می نامند. در مورد جایگاه امروزی مناطق یاد شده هم نظرها یکسان نیست البته شوش در این میان استثا است. پی یر آمیه، آوان را در حدود امیدیه و ماهشهر کنونی می داند که تقریباً در جنوب شرق شوش قرار می گیرد ولی ” والتر هینتس” آن را در منطقه شمالی تر در حدود شمال شرق شوش مشخص می نماید.
جورج کامرون جایگاه آوان را شمال شوش می داند. اشارات حاکی است که اوان بایستی شوشتر فعلی و سیماش منطقه شمال خوزستان با مرکزیت خرم آباد باشد. منطقه انشان در غرب و شمال غرب پارس تا مرکز آن قرار داشت و این منطقه با شوش را ” انزان سوسنکا” می نامیدند. در کل ایلامی ها سرزمین خود را هاتامتی یا هلتامت می نامیدند که به معنی ” سرزمین خدا” بود.
هر چند نمی دانیم که سیستم دولت شهر، همانند میان دو رود و یونان باستان در ایلام حاکم بوده یا نه ولی چنین پیداست که ساختار حکومت ایلام براتحاد میان بخش های مختلف، پایه ریزی شده بود. فرمانداران ایالات زیر نظر نایب السلطنه کار می کردند و او هم زیر نظر شاه ایلام قرار داشت تا قبل از پادشاهی دوره میانی، جانشینی بر اساس ” وراثت از طریق برادر” بود به این ترتیب که جانشین پادشاه نه فرزند او، بلکه برادر وی بود.
در مدت بیست و دو قرن (هزاره سوم ق.م تا نیمه هزاره اول ق.م) سلسله های پادشاهی از نواحی مختلف بر ایلام حکومت کردند که مدارک مکتوبی از آنها باقی است. ولی قلت منابع در همه دوره ها، باعث شده که سه دوره تاریک از یک تا چهار قرن در لابلای تاریخ سلسله ای آن قرار می گیرد.
البته شایان ذکر است که با سنجش سالنامه های بابلی، آشوری و کتیبه های ایلامی در مورد زمان حکومت سلسله ها و مدت آن، اختلاف نظر وجود دارد که در اعتقادات پژوهش گران تاریخ ایلام نیز بی تاثیر نبوده است.
به طور کی یک تقسیم بندی از تاریخ سلسله ای ایلام به شرح زیر است:
1- سلسله پادشاهان آوان (220-2670 ه.ق) یا (220-2500 ق.م)
2- دوره تاریک اول (2100-2200 ق.م)
3- پادشاهان سیماش (1850-2100 ق.م)
4- دوره سلسله اپارتی یا سوکل مخ ها (نایب السلطنه ها بزرگ) (1505-1830 ق.م) یا (1520-1850 ق.م)
5- دوره تاریک دوم به مدت 150 سال (1350-1500ق.م)
6- سلسله ایگهالکی (در انزان یا انشان) (1210-1350 ق.م)
7- سلسله شوترکی (1110 ق.م – 1205 ق.م) عصر طلایی ایلام
8- دوره تاریک سوم (760- 1110 ق.م)
9- سلسله پادشاهان ایلام نو (640-760 ق.م)
در اولین هزاره تاریخ ایلام، سلسله آوان، سیماشکی و اپارتی به قدرت رسیدند.