شیعه در ایران
اهواز از مراکز اصلی شیعه در ایران و سابقه تشیع آن از قرن اول هجری است. شاید این تعبیر را به جز اهواز، تنها بتوان در باره قم بکار برد. تشیع اهواز به سبب پیوند نزدیک آن با کوفه و رفت آمد اهالی این شهر به یکدیگر است. رفاعة بن شداد که از شیعیان کوفه و درگیر در ماجرای توابین بود، از طرف امام علی (ع) قاضی اهواز بود و حضرت در نامه ای نصایحی به او کردند که قطعاتی از آن در دعائم الاسلام برجای مانده است (مستدرک: 2/450، 14/126، 17/347). بنابرین نفوذ تشیع در اهواز از قرن اول امری عادی بوده و اخبار و اقوالی در این باره در منابع آمده است. طبق معمول مهم ترین شواهد مربوط به رجال شیعی این شهر است. ابراهیم بن میمون از کوفیان شیعی است که برای کار تجاری به اهواز رفت و آمد داشت ودر این باره از قصر و اتمام نماز و سجده بر قیر از امام صادق (ع) پرسید (تهذیب: 2/298). وقتی امام رضا علیه السلام از اهواز می گذشت برخی از شیعیان نواحی اهواز با وی دیدار کردند (الخرائج: 2/660) نامه ای از امام هادی (ع) به مردم اهواز در باره مسأله جبر و تفویض در دست است. (مستدرک: 7/254 ـ 255). در نقلی دیگر آمده است که گروهی از شیعیان اهواز یاد شده که به سامراء آمدند تا امام عسکری (ع) را در یک مراسم ببینند (الخرائج: 1/441). از دوره غیبت صغری هم نقل شده است که مردی متهجد در اهواز به نام سرور، گنگ بود و برای شفا به بغداد آمد تا ابوالقاسم بن روح او را نزد حضرت برده شفا پیدا کند و کرد. (خرائج: 3/1123).
در این دوره، تشیع قم نیز استوار شده و اهواز و قم با یکدیگر پیوند شیعی استواری دارند. یک نمونه روشن آن ارتباط دو تن از شیعیان برجسته اهواز این دوره با قم و رفت و آمد به این شهر و یا سکونت در آن است. یکى على بن مهزیار اهوازی دورقی و دیگرى حسین بن سعید بن حماد اهوازى است که هر دو در نیمه دوم قرن دوم و اوائل قرن سوم هجری با قم در ارتباط بودند. حسین بن سعید به قم آمد و همانجا در گذشت و مدفون شد و سی کتاب داشت (رجال ابن دواد: 124) که قمی ها از او روایت کرده اند.
در اینجا نام شمارى از اصحاب ائمه (ع) را که اهوازى بوده و برخى از آنان از مؤلفان شیعی در قرن دوم و سوم بوده اند مرور می کنیم:
* ابوبجیر عبدالله بن نجاشى بن عثیم بن سمعان ابوبجیر اسدی ـ که در برخی نقلها اول زیدی بوده و سپس امامی شده (رجال العلامه: 109) ـ از طرف منصور حاکم اهواز بود. وى نامه اى به امام صادق (ع) نوشت و در این نامه مسائلى را پرسید و امام به وى پاسخ داد. پاسخ امام به عنوان «رسالة ابی عبدالله بن النجاشى» در منابع آمده است. (وسائل: 17/208 ـ 209) حکایتی که در کافی: 2/190 – 191 در باره حضور نجاشی در اهواز به عنوان حاکم و درخواست یکی از شیعیان از امام صادق (ع) برای وساطت نزد وی آمده، باید همین نجاشی باشد. گفتنی است که احمد بن علی نجاشی، نویسنده کتاب رجال، از همین خانواده است و به این مطلب در چند جای کتاب خود اشاره کرده است (بنگرید: میراث مکتوب شیعه: 348). نجاشی از خاندان بنی اسد، از قبایل شیعی عرب است و لاجرم باید مهاجرت بنی اسد را به این شهر، پایه تشیع آن به شمار آورد.
* فضالة بن ایوب ازدى، عرب خالص، از اصحاب امام موسى بن جعفر(ع) که ساکن اهواز شد و از فقهای آنجا بود (رجال ابن داود: 271) و مؤلف چند کتاب از جمله کتاب الصلاة (نجاشى: 310). گفته شده: حسن بن سعید اهوازی با وی نزدیک بود (اما حسین بن سعید نه) (نجاشی: 311).
* عبدالله بن محمد بن حصین حصینى عبدى (عبدالقیسى) از اهواز و از اصحاب امام رضا علیه السلام که کتاب حدیث هم داشته است (رجال نجاشى: 227).
* احمد بن محمد حصینى (حضینی یا خصیبی) عبدى [عبدقیسی] اهوازى از اصحاب امام عسکرى (ع) (رجال طوسى: 397).
* جعفر بن حمدان خصیبی همو که در روایت علی بن ابراهیم بن مهزیار، امام از وی ستایش می کند [دلائل الامامه: 296، خرائج: 3/1099)
* محمد بن ابراهیم حصینى اهوازى. برادرش حمدان گوید: به ابو جعفر ثانى علیه السلام عرض کردم: برادرم در گذشت. حضرت فرمود: رحم الله أخاک فانه من خصیص شیعتى; خداى برادرت را رحمت کند; او از نزدیکترین شیعیان به من بود (کشی: 563)
* حمدان بن محمد حصینى. از روایت (کشى: 2/835) چنین به دست مى آید که او نیز از شیعیان اهوازى بوده است. طوسى در رجال: 356 از او به عنوان یکى از اصحاب امام جواد(ع) یاد کرده است.
* ابوالحصین بن حصین (ابوالحسین بن حسین) ساکن اهواز از اصحاب امام هادى(ع) (رجال طوسى: 393). علامه حلی او را از اصحاب امام جواد (ع) دانسته که در اهواز ساکن شد و از اصحاب امام هادی (ع) هم بود. (رجال العلامه: 187).
* عبدالله بن محمد اهوازى، به نوشته نجاشى وى کتابى داشته که در آن مسائلى را از موسى بن جعفر (ع) پرسیده و در آن آورده بوده است (نجاشى: 227).
* احمد بن محمد بن موسى بن الصلت، از علماى شیعه در اواخر قرن سوم که نامش در طُرُق روایى نجاشى و طوسى(فهرست طوسى: 34ـ58) آمده است.
* حسین بن سعید بن حماد بن مهران اهوازى. جد وی حماد بن مهران از موالى امام على بن الحسین (ع)بود. امام حسین بن سعید، از امامان رضا، جواد و هادى (ع) روایت کرده و مؤلف سى جلد کتاب است که از آن جمله کتاب الزهد نام دارد. وى کوفى بود; مدتى در اهواز ساکن شد و سپس به قم منتقل گردید و همانجا در گذشت و مدفون شد. وی در قم بر حسن بن ابان وارد شد (رجال العلامه: 49) (همین مطالب را با اسامی آثار وی بنگرید: فهرست طوسی: 58). ابن الولید گوید: این کتابها را حسین بن حسن بن ابان در حالی که به خط حسین بن سعید بود به دست ما رساند. او گفت که وی میهمان پدرش حسن بن ابان بوده است. (فهرست طوسی: 58 ـ 59). شیخ صدوق در آغاز تهذیب از اتکای خود به آثار حسین بن سعید اهوازی و علی بن مهزیار اهوازی یاد کرده است (من لایحضر: 1 / 2). بخش عمده ای از کتاب المؤمن و کتاب الزهد وی برجای و قطعاتی هم از کتابهای دیگر او برجای مانده است.
داستان حسین بن سعید، تبادل و تعامل علمی ـ حدیثی میان شیعیان قم و اهواز را نشان می دهد. على بن مهزیار متأثر از حسین بن سعید است (فهرست طوسى: 152). جعفر بن یحیى بن سعید احول، دایى حسین بن سعید از اصحاب امام هادى علیه السلام بود.
* حسن بن سعید بن حماد اهوازى. وى با برادرش در تألیف تمامى آثار او مشارکت داشت، اما کتاب ها به نام برادرش شهرت یافت (نجاشى: 58).
کشی گوید: حسن و حسین فرزندان سعید بن حماد بن سعید از موالی علی بن الحسین بودند. حسن بن سعید همان است که اسحاق بن ابراهیم حضینی (اهوازی) و علی بن ریان را به امام رضا (ع) پیوند داد. همین طور عبدالله بن محمد حضینی را. حسن بیش از پنجاه تألیف دارد و سعید ملقب به دندان بود. (رجال کشی:552) همان طور که گفتیم، جد اینان، حماد بن مهران دست پرورده امام سجاد (ع) بوده است. (نجاشی: 58).
* على بن مهزیار از محدثان و دانشمندان شیعه در نیمه اوّل قرن سوم هجرى است، کسى که آن اندازه اعتبار داشت که مزارش از همان ایام براى شیعیان منطقه خوزستان و در شهر اهواز زیارتگاه باشد. نجاشى مى نویسد اصل او از منطقه دورق است که در اهواز سکونت کرده و پدرش نصرانى بوده و مسلمان شده است (نجاشى: 253). در نقلى دیگر آمده است که او از هندیجان فارس بود و در اهواز ساکن شد. در رجال کشی (549) آمده است که او نصرانی بود که مسلمان شد و در اصل از یکی از قرای فارس بود، سپس در اهواز ساکن شد و همانجا ماند. از بس سجده کرده بود پیشانی اش پینه بسته بود. وی بعد از درگذشت عبدالله بن جندب جای وی را گرفت. بیش از سی کتاب دارد و محتوای برخی از مکاتبات وی با امامان در منابع نقل شده است (کشی: 550 ـ 551)
در روایتی آمده است: زمانی از ابوجعفر علیه السلام اجازه خواست که به خاطر فراوانی زلزله های اهواز از آنجا منتقل شده جای دیگری برود. امام به وی نوشتند: از آنجا نروید، چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه را روزه بگیرد. غسل کنید و لباس خویش را طاهر کرده روز جمعه بیرون روید دعا کنید. او گوید: چنین کردیم. زلزله ها متوقف شد. (علل الشرائع: 2/555، من لایحضر: 1/544). از خاندان مهزیار شماری محدث و مؤلف در منابع روایی و رجالی شیعه یاد شده است. یکی از آنها ابراهیم بن مهزیار اهوازی است که کتاب البشارات داشته است (نجاشی: 16). محمد بن علی بن مهزیار که اخباری از او نقل شده و چند نسل بعد، ابوجعفر محمد بن حسن بن علی بن مهزیار اهوازی (رسالة ابی غالب زراری: 150). سلامة بن محمد بن حسین بن علی بن مهزیار از مشایخ نعمانی استاد کلینی (طبقات اعلام الشیعه: قرن چهارم: 136)
* احمد بن حسین بن سعید بن حماد اهوازى ملقب به «دندان» که غالى بود. کتابى با عنوان کتاب الاحتجاج داشته است (نجاشى: 77، فهرست طوسى: 65).
* محمد بن جبرئیل اهوازى; کتابى در حدیث داشته است (نجاشى: 339).
* محمد بن جعفر بن عنبسه حداد معروف به ابن رویده; متهم به غلوّ بوده، چندین اثر از جمله کتاب «الخصال» و «کتاب الکمال» داشته است (نجاشى: 376).
*احمد بن ابراهیم بن احمد بن معلى عمى اهوازى، از مؤلفان شیعه که شیخ طوسى در فهرست: 76 از او یاد کرده و کتابى در مناقب امیرالمؤمنین (ع) و کتابى در اخبار صاحب الزنج دارد. اینها تمیمى بودند که از آن خارج شده با حِلف، به قبیله تنوخ پیوسته و در اهواز ساکن شدند (فهرست طوسى: 76).
تعداد بیشتری اهوازی در میان رجال حدیث و مؤلف و راوی از امامان در اخبار شیعی وجود دارد که باید در باره آنان تحقیق صورت گیرد، مانند یحیی بن سعید اهوازی، احمد بن محمد بن صلت اهوازی، محمد بن مخلد اهوازی، علی بن ازهر اهوازی، جعفر بن سلمة اهوازی، علی بن عروه اهوازی، احمد بن محمد اهوازی، عمر بن ریاح اهوازی، عبدالله بن محمد اهوازی، احمد بن روح اهوازی، ابوعبدالله حسین بن علی اهوازی.
در این دوره، تشیع قم نیز استوار شده و اهواز و قم با یکدیگر پیوند شیعی استواری دارند. یک نمونه روشن آن ارتباط دو تن از شیعیان برجسته اهواز این دوره با قم و رفت و آمد به این شهر و یا سکونت در آن است. یکى على بن مهزیار اهوازی دورقی و دیگرى حسین بن سعید بن حماد اهوازى است که هر دو در نیمه دوم قرن دوم و اوائل قرن سوم هجری با قم در ارتباط بودند. حسین بن سعید به قم آمد و همانجا در گذشت و مدفون شد و سی کتاب داشت (رجال ابن دواد: 124) که قمی ها از او روایت کرده اند.
در اینجا نام شمارى از اصحاب ائمه (ع) را که اهوازى بوده و برخى از آنان از مؤلفان شیعی در قرن دوم و سوم بوده اند مرور می کنیم:
* ابوبجیر عبدالله بن نجاشى بن عثیم بن سمعان ابوبجیر اسدی ـ که در برخی نقلها اول زیدی بوده و سپس امامی شده (رجال العلامه: 109) ـ از طرف منصور حاکم اهواز بود. وى نامه اى به امام صادق (ع) نوشت و در این نامه مسائلى را پرسید و امام به وى پاسخ داد. پاسخ امام به عنوان «رسالة ابی عبدالله بن النجاشى» در منابع آمده است. (وسائل: 17/208 ـ 209) حکایتی که در کافی: 2/190 – 191 در باره حضور نجاشی در اهواز به عنوان حاکم و درخواست یکی از شیعیان از امام صادق (ع) برای وساطت نزد وی آمده، باید همین نجاشی باشد. گفتنی است که احمد بن علی نجاشی، نویسنده کتاب رجال، از همین خانواده است و به این مطلب در چند جای کتاب خود اشاره کرده است (بنگرید: میراث مکتوب شیعه: 348). نجاشی از خاندان بنی اسد، از قبایل شیعی عرب است و لاجرم باید مهاجرت بنی اسد را به این شهر، پایه تشیع آن به شمار آورد.
* فضالة بن ایوب ازدى، عرب خالص، از اصحاب امام موسى بن جعفر(ع) که ساکن اهواز شد و از فقهای آنجا بود (رجال ابن داود: 271) و مؤلف چند کتاب از جمله کتاب الصلاة (نجاشى: 310). گفته شده: حسن بن سعید اهوازی با وی نزدیک بود (اما حسین بن سعید نه) (نجاشی: 311).
* عبدالله بن محمد بن حصین حصینى عبدى (عبدالقیسى) از اهواز و از اصحاب امام رضا علیه السلام که کتاب حدیث هم داشته است (رجال نجاشى: 227).
* احمد بن محمد حصینى (حضینی یا خصیبی) عبدى [عبدقیسی] اهوازى از اصحاب امام عسکرى (ع) (رجال طوسى: 397).
* جعفر بن حمدان خصیبی همو که در روایت علی بن ابراهیم بن مهزیار، امام از وی ستایش می کند [دلائل الامامه: 296، خرائج: 3/1099)
* محمد بن ابراهیم حصینى اهوازى. برادرش حمدان گوید: به ابو جعفر ثانى علیه السلام عرض کردم: برادرم در گذشت. حضرت فرمود: رحم الله أخاک فانه من خصیص شیعتى; خداى برادرت را رحمت کند; او از نزدیکترین شیعیان به من بود (کشی: 563)
* حمدان بن محمد حصینى. از روایت (کشى: 2/835) چنین به دست مى آید که او نیز از شیعیان اهوازى بوده است. طوسى در رجال: 356 از او به عنوان یکى از اصحاب امام جواد(ع) یاد کرده است.
* ابوالحصین بن حصین (ابوالحسین بن حسین) ساکن اهواز از اصحاب امام هادى(ع) (رجال طوسى: 393). علامه حلی او را از اصحاب امام جواد (ع) دانسته که در اهواز ساکن شد و از اصحاب امام هادی (ع) هم بود. (رجال العلامه: 187).
* عبدالله بن محمد اهوازى، به نوشته نجاشى وى کتابى داشته که در آن مسائلى را از موسى بن جعفر (ع) پرسیده و در آن آورده بوده است (نجاشى: 227).
* احمد بن محمد بن موسى بن الصلت، از علماى شیعه در اواخر قرن سوم که نامش در طُرُق روایى نجاشى و طوسى(فهرست طوسى: 34ـ58) آمده است.
* حسین بن سعید بن حماد بن مهران اهوازى. جد وی حماد بن مهران از موالى امام على بن الحسین (ع)بود. امام حسین بن سعید، از امامان رضا، جواد و هادى (ع) روایت کرده و مؤلف سى جلد کتاب است که از آن جمله کتاب الزهد نام دارد. وى کوفى بود; مدتى در اهواز ساکن شد و سپس به قم منتقل گردید و همانجا در گذشت و مدفون شد. وی در قم بر حسن بن ابان وارد شد (رجال العلامه: 49) (همین مطالب را با اسامی آثار وی بنگرید: فهرست طوسی: 58). ابن الولید گوید: این کتابها را حسین بن حسن بن ابان در حالی که به خط حسین بن سعید بود به دست ما رساند. او گفت که وی میهمان پدرش حسن بن ابان بوده است. (فهرست طوسی: 58 ـ 59). شیخ صدوق در آغاز تهذیب از اتکای خود به آثار حسین بن سعید اهوازی و علی بن مهزیار اهوازی یاد کرده است (من لایحضر: 1 / 2). بخش عمده ای از کتاب المؤمن و کتاب الزهد وی برجای و قطعاتی هم از کتابهای دیگر او برجای مانده است.
داستان حسین بن سعید، تبادل و تعامل علمی ـ حدیثی میان شیعیان قم و اهواز را نشان می دهد. على بن مهزیار متأثر از حسین بن سعید است (فهرست طوسى: 152). جعفر بن یحیى بن سعید احول، دایى حسین بن سعید از اصحاب امام هادى علیه السلام بود.
* حسن بن سعید بن حماد اهوازى. وى با برادرش در تألیف تمامى آثار او مشارکت داشت، اما کتاب ها به نام برادرش شهرت یافت (نجاشى: 58).
کشی گوید: حسن و حسین فرزندان سعید بن حماد بن سعید از موالی علی بن الحسین بودند. حسن بن سعید همان است که اسحاق بن ابراهیم حضینی (اهوازی) و علی بن ریان را به امام رضا (ع) پیوند داد. همین طور عبدالله بن محمد حضینی را. حسن بیش از پنجاه تألیف دارد و سعید ملقب به دندان بود. (رجال کشی:552) همان طور که گفتیم، جد اینان، حماد بن مهران دست پرورده امام سجاد (ع) بوده است. (نجاشی: 58).
* على بن مهزیار از محدثان و دانشمندان شیعه در نیمه اوّل قرن سوم هجرى است، کسى که آن اندازه اعتبار داشت که مزارش از همان ایام براى شیعیان منطقه خوزستان و در شهر اهواز زیارتگاه باشد. نجاشى مى نویسد اصل او از منطقه دورق است که در اهواز سکونت کرده و پدرش نصرانى بوده و مسلمان شده است (نجاشى: 253). در نقلى دیگر آمده است که او از هندیجان فارس بود و در اهواز ساکن شد. در رجال کشی (549) آمده است که او نصرانی بود که مسلمان شد و در اصل از یکی از قرای فارس بود، سپس در اهواز ساکن شد و همانجا ماند. از بس سجده کرده بود پیشانی اش پینه بسته بود. وی بعد از درگذشت عبدالله بن جندب جای وی را گرفت. بیش از سی کتاب دارد و محتوای برخی از مکاتبات وی با امامان در منابع نقل شده است (کشی: 550 ـ 551)
در روایتی آمده است: زمانی از ابوجعفر علیه السلام اجازه خواست که به خاطر فراوانی زلزله های اهواز از آنجا منتقل شده جای دیگری برود. امام به وی نوشتند: از آنجا نروید، چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه را روزه بگیرد. غسل کنید و لباس خویش را طاهر کرده روز جمعه بیرون روید دعا کنید. او گوید: چنین کردیم. زلزله ها متوقف شد. (علل الشرائع: 2/555، من لایحضر: 1/544). از خاندان مهزیار شماری محدث و مؤلف در منابع روایی و رجالی شیعه یاد شده است. یکی از آنها ابراهیم بن مهزیار اهوازی است که کتاب البشارات داشته است (نجاشی: 16). محمد بن علی بن مهزیار که اخباری از او نقل شده و چند نسل بعد، ابوجعفر محمد بن حسن بن علی بن مهزیار اهوازی (رسالة ابی غالب زراری: 150). سلامة بن محمد بن حسین بن علی بن مهزیار از مشایخ نعمانی استاد کلینی (طبقات اعلام الشیعه: قرن چهارم: 136)
* احمد بن حسین بن سعید بن حماد اهوازى ملقب به «دندان» که غالى بود. کتابى با عنوان کتاب الاحتجاج داشته است (نجاشى: 77، فهرست طوسى: 65).
* محمد بن جبرئیل اهوازى; کتابى در حدیث داشته است (نجاشى: 339).
* محمد بن جعفر بن عنبسه حداد معروف به ابن رویده; متهم به غلوّ بوده، چندین اثر از جمله کتاب «الخصال» و «کتاب الکمال» داشته است (نجاشى: 376).
*احمد بن ابراهیم بن احمد بن معلى عمى اهوازى، از مؤلفان شیعه که شیخ طوسى در فهرست: 76 از او یاد کرده و کتابى در مناقب امیرالمؤمنین (ع) و کتابى در اخبار صاحب الزنج دارد. اینها تمیمى بودند که از آن خارج شده با حِلف، به قبیله تنوخ پیوسته و در اهواز ساکن شدند (فهرست طوسى: 76).
تعداد بیشتری اهوازی در میان رجال حدیث و مؤلف و راوی از امامان در اخبار شیعی وجود دارد که باید در باره آنان تحقیق صورت گیرد، مانند یحیی بن سعید اهوازی، احمد بن محمد بن صلت اهوازی، محمد بن مخلد اهوازی، علی بن ازهر اهوازی، جعفر بن سلمة اهوازی، علی بن عروه اهوازی، احمد بن محمد اهوازی، عمر بن ریاح اهوازی، عبدالله بن محمد اهوازی، احمد بن روح اهوازی، ابوعبدالله حسین بن علی اهوازی.