سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پژوهش در تاریخ

سلام به دوستای خوب انجمن علمی تاریخ بیرجند. امیدوارم از وبمون خوشتون اومده باشه. این وبلاگ سعی داره تا می تونه شما را به علم تاریخ و گذشته پر افتخار کشورمون آشنا کنه.نظر یادتون نره.

پیامبران باستانی حوزه بلخ(بخش دوم)

  - آریان هوشنگ

بلعمی در مورد هوشنگ گوید: «پارسیان گویند او پیغمبر بود، و پیشداد خواندندش.» [12] 

حمزه گوید: «پارسیان چنین می‌پندارند که وی و برادرش «وَیکَرت»، هر دو پیامبرند.» [13]

صاحب مجمل التواریخ و ابن بلخی، هوشنگ را برادر «وَیکرت» نوشته اند، اما از پیامبری وی نام نبرده اند. [14]

از آریان هوشنگ، کتاب نفیس جاویدان خرد به میراث مانده است؛ به قول صاحب اعیان الشیعه: «جاویدان خرد یک واژه پارسی است و نام کتابی است که در اصل به زبان پارسی بوده است. این کتاب را حکمای پارس باستان به نام هوشنگ بن کیومرث از شاهان پیشدادی پارس تألیف کرده اند. حسن بن سهل (وزیر مأمون عباسی) در عصر مأمون، خلاصه این کتاب را بنام «الملخص لجاویدان خرد» به عربی ترجمه کرده است. احمد ابن مِسکوَیه حکمت های هند و روم و عرب را به آن اضافه کرده و مجموع آن را بنام «آداب العرب و الفُرس و الهند»[15]  نامیده است. سپس ابن مسکویه همان خلاصه را از عربی به فارسی برگردانده و بنام اصلی اش یعنی «جاویدان خرد» نامیده است.»[16] « و هنوز در میان مردم متداول و معروف و در نهایت نفاست میباشد.»[17]

[جاودان خرد] «نام کتابی بود از هوشنگ شاه یزدانی که در حکمت عملی نگاشته بود. گویند او پادشاهی صورت ومعنی داشته. بعقیده پارسیان پنجاه کتاب آسمانی بر وی بیامد و برخی گفته اند خود از روی علم و حکمت بنگاشت.

- یکی همین جاودان خرد است.

- دیگر روشنایی جان

- دیگر هدای فرهنگ

- دیگر کانون منش

- دیگرنیکو پند شهان

- دیگر دل گشای خردمندان

و این کتاب ها بس محترم وعزیز بودند. چون اسکندر یونانی بر دارا [کیانی] غالب شد گنج های صوری ومعنوی چندین ساله ایران [کهن] را که گنج های حکمت بود به مصر و یونان حمل ونقل کرد و حکمای یونان از حکمت های ایرانی بهره مند شدند. علوم درآنجا رونق یافت و از ایران برافتاد و همچنین در زمان عمربن الخطاب نیز پیروان او هرچه کتاب در ایران دیدند بسوزانیدند وعلوم پسندیده که چندین هزار سال در دولت پادشاهان ایران بدست آمده بود بکلی از میان برفت. گویند برگی چند از کتاب هدای فرهنگ به دست شیخ شهاب الدین یحیی مشهور به شیخ اشراق و شیخ مقتول خواهرزاده سهروردی افتاده بدان عمل میکرد.» [18]

 

  [12]   تاریخنامه ‏طبرى (تاریخ بلعمی) ج‏1، ص:82 / چ محمد روشن/ تهران/ تاریخ بلعمی، ص 128- 127/ چ بهار

[13]   حمزه اصفهانی تاریخ پیامبران و شاهان ترجمه دکتر جعفر شعار ص30 و 31) ـ (متن عربی: ص31 و 32 )

[14]   نک: مجمل التواریخ والقصص، چاپ بهار ، ص24 / فارسنامه ابن بلخی, چ کمبریج، ص10

[15]   نک: ابن مسکویه، تجارب‏الأمم، (متن عربی،) ج‏1، ص:6/ ترجمه امامی،ج‏1، ص:19

[16]   سید محسن امین عاملی، اعیان الشیعه، ج10 ص،146 چ اول دمشق/ 1357 هق/ 1938م .

[17]   لغتنامه دهخدا، ذیل جاودان خرد و جاویدان خرد،  

[18]   لغتنامه دهخدا، ذیل جاودان خرد