سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پژوهش در تاریخ

سلام به دوستای خوب انجمن علمی تاریخ بیرجند. امیدوارم از وبمون خوشتون اومده باشه. این وبلاگ سعی داره تا می تونه شما را به علم تاریخ و گذشته پر افتخار کشورمون آشنا کنه.نظر یادتون نره.

پیامبران باستانی حوزه بلخ (بخش سوم)

  3- وهکرت

وَهکرت نام یکی دیگر از پیامبران پارسیان باستان است. وَهکرت به معنی خوب خلقت و نیک آفریده است و نیز «واکِرِتَ Vaekreta    نام باستانی شهر کابل است.»[1] به احتمال زیاد، نام کشور آریانا (ایران تاریخی) از نام ایران هوشنگ گرفته شده، و نام باستانی کابل یعنی وَهکرت نیز از نام برادرش وَهکرت گرفته شده است. چنانکه گذشت، حمزه اصفهانی درباره هوشنگ نگاشته است که: «پارسیان چنین می‌پندارند که وی و برادرش «وَیکَرت»، هر دو پیامبرند.» [2]

صاحب مجمل التواریخ و ابن بلخی و بیرونی ، نیز وَ هکَرتْ را برادر آریان هوشنگ نوشته اند، اما از پیامبری وی نام نبرده اند. [3] حمزه اصفهانی نیز هوشنگ و وَیکرت را دو برادر و دو پیامبر نوشته است.[4]

4- کیخسرو

حمزه اصفهانی در باره کیخسرو نوشته است: «فارسیان چنین پندارند که وی پیامبر بود. گفته اند: او به بلخ می نشست؛ و در اخبار آنان آمده است که کیخسرو را گفتند که در میانه انتهای فارس و آغاز اصفهان کوه سرخی به نام کوشید است و در آنجا اژدهایی است که بر کشتزارها و آدمیان تسلّط یافته. وی با مردان خود بدان جا رفت و اژدها را کشت و آتشکده ای بر کوه بنیاد نهاد که به «آتش کوشید» معروف شد.»[5]

 

  -  الحکمة الخالدة، چ مصر /1952م/ و چ دانشگاه تهران/1358ش/  2- جاویدان خرد چاپ عهد قاجار/ و چ دانشگاه تهران /1359/  3-  الذریعة آقا بزرگ تهرانی ج 5 ص79 . 4- اعیان الشیعة، ج10 ص،146 و ص 151 تا 162 / چ اول/ 1357ق/ 1938م، دمشق 5- لغتنامه دهخدا، ذیل جاودان خرد و جاویدان خرد.  

  [1]   احسان بهرامی، فرهنگ واژه‌های اوستایی ج3، ص1239 .

 [2]   حمزه اصفهانی تاریخ پیامبران و شاهان ترجمه دکتر جعفر شعار (ص30 و 31) ـ (متن عربی: ص31 و 32 )

[3]   نک: مجمل التواریخ والقصص، چاپ بهار ، ص24 / فارسنامه ابن بلخی, چ کمبریج، ص10 / الآثار الباقیه ص225/ متن عربی، چاپ لیپزیک.

[4]  تاریخ پیامبران و شاهان ترجمه دکتر جعفر شعار (ص30 و 31) ـ تاریخ سنی ملوک الارض والانبیاء، (ص31 و 32 )

[5]  تاریخ پیامبران و شاهان، ترجمه دکتر شعار، ص36

 


پیامبران باستانی حوزه بلخ(بخش دوم)

  - آریان هوشنگ

بلعمی در مورد هوشنگ گوید: «پارسیان گویند او پیغمبر بود، و پیشداد خواندندش.» [12] 

حمزه گوید: «پارسیان چنین می‌پندارند که وی و برادرش «وَیکَرت»، هر دو پیامبرند.» [13]

صاحب مجمل التواریخ و ابن بلخی، هوشنگ را برادر «وَیکرت» نوشته اند، اما از پیامبری وی نام نبرده اند. [14]

از آریان هوشنگ، کتاب نفیس جاویدان خرد به میراث مانده است؛ به قول صاحب اعیان الشیعه: «جاویدان خرد یک واژه پارسی است و نام کتابی است که در اصل به زبان پارسی بوده است. این کتاب را حکمای پارس باستان به نام هوشنگ بن کیومرث از شاهان پیشدادی پارس تألیف کرده اند. حسن بن سهل (وزیر مأمون عباسی) در عصر مأمون، خلاصه این کتاب را بنام «الملخص لجاویدان خرد» به عربی ترجمه کرده است. احمد ابن مِسکوَیه حکمت های هند و روم و عرب را به آن اضافه کرده و مجموع آن را بنام «آداب العرب و الفُرس و الهند»[15]  نامیده است. سپس ابن مسکویه همان خلاصه را از عربی به فارسی برگردانده و بنام اصلی اش یعنی «جاویدان خرد» نامیده است.»[16] « و هنوز در میان مردم متداول و معروف و در نهایت نفاست میباشد.»[17]

[جاودان خرد] «نام کتابی بود از هوشنگ شاه یزدانی که در حکمت عملی نگاشته بود. گویند او پادشاهی صورت ومعنی داشته. بعقیده پارسیان پنجاه کتاب آسمانی بر وی بیامد و برخی گفته اند خود از روی علم و حکمت بنگاشت.

- یکی همین جاودان خرد است.

- دیگر روشنایی جان

- دیگر هدای فرهنگ

- دیگر کانون منش

- دیگرنیکو پند شهان

- دیگر دل گشای خردمندان

و این کتاب ها بس محترم وعزیز بودند. چون اسکندر یونانی بر دارا [کیانی] غالب شد گنج های صوری ومعنوی چندین ساله ایران [کهن] را که گنج های حکمت بود به مصر و یونان حمل ونقل کرد و حکمای یونان از حکمت های ایرانی بهره مند شدند. علوم درآنجا رونق یافت و از ایران برافتاد و همچنین در زمان عمربن الخطاب نیز پیروان او هرچه کتاب در ایران دیدند بسوزانیدند وعلوم پسندیده که چندین هزار سال در دولت پادشاهان ایران بدست آمده بود بکلی از میان برفت. گویند برگی چند از کتاب هدای فرهنگ به دست شیخ شهاب الدین یحیی مشهور به شیخ اشراق و شیخ مقتول خواهرزاده سهروردی افتاده بدان عمل میکرد.» [18]

 

  [12]   تاریخنامه ‏طبرى (تاریخ بلعمی) ج‏1، ص:82 / چ محمد روشن/ تهران/ تاریخ بلعمی، ص 128- 127/ چ بهار

[13]   حمزه اصفهانی تاریخ پیامبران و شاهان ترجمه دکتر جعفر شعار ص30 و 31) ـ (متن عربی: ص31 و 32 )

[14]   نک: مجمل التواریخ والقصص، چاپ بهار ، ص24 / فارسنامه ابن بلخی, چ کمبریج، ص10

[15]   نک: ابن مسکویه، تجارب‏الأمم، (متن عربی،) ج‏1، ص:6/ ترجمه امامی،ج‏1، ص:19

[16]   سید محسن امین عاملی، اعیان الشیعه، ج10 ص،146 چ اول دمشق/ 1357 هق/ 1938م .

[17]   لغتنامه دهخدا، ذیل جاودان خرد و جاویدان خرد،  

[18]   لغتنامه دهخدا، ذیل جاودان خرد

 


شهر های امپراطوری هخامنشی (شوش)

شوش (سوزا) شهری باستانی واقع در یکصد و پنجاه کیلومتری شرق رود دجله در استان خوزستان از دوران امپراتوری ایلامیان، پارسها، و پارتها است.علاوه بر یک شهر باستانی، به سبب اخلاص مسلمانان شیعه و یهودیان ایران به حضرت دانیال، شوش یک دهکده? مسکونی است.

شوش یکی از قدیمیترین سکونتگاههای شناخته شده? منطقه است، احتمالاً به سال 4000 پیش از میلاد پایه گذاری شده، با وجود اینکه نخستین آثار یک دهکده? مسکونی در آن مربوط به 7000 سال پیش از میلاد هستند.

شهر باستانی شوش روزگاری مرکز برخورد دو تمدن مهم بوده، که هریک به سهم خود در دیگری تأثیر داشته است، یکی تمدن جلگه میانرودان ودیگری تمدن خود فلات ایران. قرار گرفتن این منطقه در شمال خلیج فارس و نیز همسایگی با میانرودان در پیدایش این وضع ویژه تأثیر بسیاری داشته است.

نبرد خونین آشور بانیپال بر ضد شوش در این نقش برجسته ثبت گردیده است، که غارت شهر شوش را در 647 پیش از میلاد نشان می‌دهد. در اینجا آتش از شهر زبانه میکشد، در حالی که سربازان آشوری شهر را با کلنگ و دیلم واژگون می‌کنند و غنایم را به خارج از شهر حمل می‌کنند.

شوش در دوره هخامنشیان شکوه گذشته خویش را باز یافته وچهار راه شرق وغرب گردید. با توجه به اهمیت و موقعیت جغرافیایی و سیاسی خاص شوش بود که راههای بسیاری و به ویژه راه بزرگ موسوم به «راه شاهی» ارتباط این شهر را به نقاط گوناگون جهان برقرار کرد.

اده شاهی که در دوره هخامنشیان و به دستور داریوش بزرگ ساخته شد، شهر شوش، پایتخت سیاسی دولت هخامنشیان را به پاسارگاد، تخت جمشید و دیگر شهرهای امپراتوری، از جمله شهر نامی سارد پایتخت کشور لیدی پیوند می‌‌داد.

می‌توان گفت اداره سرزمین پهناور ایران وحفظ امنیت آن و انتقال سریع یگان‌های نظامی و گسترش بازرگانی و ترابری و تسهیل در امر مسافرت از مهم‌ترین عوامل ساخت و گسترش شبکه راه‌ها در این دوره بوده است .

از سوی دیگر ایجاد راهها و برقراری امنیت و تسهیل و بازرگانی، خود موجب پیوند و آشنایی ملتهای گوناگون گردید که این امر مایه انتقال فرهنگ‌ها و باورهای گونه‌گون گردید وبسیاری از نظرات فلسفی و باورهای دینی از این راه میان ملتها مبادله شد.


شهر سوخته

این شهر در 3200 سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سال‌های 3200 تا 1800 قبل از میلاد در آن سکونت داشته‌اند.

تمدن شهر سوخته یکی از شگفتی‌های دنیای باستان است. این شهر مهمترین مرکز استقرار و در حقیقت پایتخت منطقه در دوران مفرغ بوده است.

مساحت کلی تپه شهر سوخته حدود 152 هکتار است که در یک برآمدگی بین دریاچه هامون و رود هیرمند بنا شده است و ارتفاع متوسط آن از سطح زمین‌های اطراف 12 متر و بلندترین نقطه آن 18 متر ارتفاع دارد.

تپه‌های شهر سوخته به چهار منطقه تقسیم می‌شوند:

  • منطقه مرکزی با وسعت 20 هکتار
  • منطقه مسکونی شرق با وسعت 16 هکتار
  • قسمت شمال شرقی یا منطقه صنعتی شهر سوخته
  • قسمت جنوب غربی شامل قبرستان با مساحتی بالغ بر 20 تا 25 هکتار

شهر سوخته، به ظاهر نام جدیدی است و قدمت تاریخی چندانی ندارد. بر پایه متن‌های موجود، سابقه این نام به کمابیش 150 سال قبل بر می‌گردد. شهر سوخته 2 بار به آتش کشیده شده است، یکبار در ابتدای مرحله رشد و بار دیگر در لحظه مرگ و انهدام آن.

این شهر در دوره ماقبل تاریخ حدود 3200 قبل از میلاد پایه‌گذاری و حدود 1800 قبل از میلاد متروک شده است. برای دوره‌ای حدود 1400 سال، زندگی در این شهر جریان داشته است. دوران شکوفایی این تمدن بین سال‌های 2500 تا 2200 قبل از میلاد بوده است که شهر حدود 55000 نفر جمعیت داشته است. در این شهر دو گروه عمده کشاورزان و صنعتگران اکثریت را تشکیل می‌داده‌اند.

مهمترین آثار معماری مکشوفه در شهر سوخته خانه‌های موسوم به پلکانی و بنای کاخ سوخته است. هر واحد ساختمانی از یک قسمت مستطیل درست شده که 5 تا 6 اتاق دارد و حدود 150 تا 160 متر زیر بنا داشته است و منازل در مجتمع‌های 4 و یا 6 خانه‌ای است.

مصالح اصلی به کار رفته در آن خشت‌های خام منظم گلی است. سقف خانه‌ها معمولاً صاف بوده و از حصیر برای پوشش آن‌ها استفاده شده و گرمای اتاق‌ها به وسیله یک اجاق مرکزی تأمین می‌شده است.

در سال 1972 اولین قبر به طور تصادفی کشف شد. مصالح مورد استفاده در ساختمان گورها خشت خام بوده است. در شهر سوخته 3 نوع قبر دیده می‌شود. مهمترین نوع قبر، چاله‌ای ساده بوده که مرده را همراه اشیاء و غذا دفن می‌کردند.

نوع دیگر چاله معمولی که با دیواری به 2 قسمت تقسیم می‌شده است. نوع سوم، قبرهای سردابه‌ای که نوعی قبر خانوادگی بوده است.

تنها، مسأله وسعت نیست که شهر سوخته را به یکی از بزرگترین شهرهای باستانی ایران و خاورمیانه تبدیل کرده است. بلکه یافته‌های متنوع آن باعث تعجب باستان شناسان گردیده است. از جمله:

  • اولین جراحی مغز در 4800 سال پیش در شهر سوخته انجام شده است
  • ساکنان شهر سوخته کفش تولید می‌کرده‌اند و صنعت کفاشی داشته‌اند
  • کهن‌ترین انیمیشن (جان بخشی) و تصویر متحرک در شهر سوخته یافت شده است که در این انیمیشن بزی به یک بوته گیاه نگاه می‌کند و از آن بالا می‌رود
  • برای اولین بار در 3000 قبل از میلاد شتر در شهر سوخته مورد استفاده قرار گرفته است
  • یک خط کش چوبی باستانی با دقت نیم میلی متر در شهر سوخته یافت شده است
  • مردمان آن روز شهر سوخته از شطرنج و تخته نرد استفاده می‌کرده‌اند
  • مراکز صنعتی مردم شهر سوخته خارج از شهر بوده است
  • تعدادی لوله‌های سفالی در شهر سوخته پیدا شده که احتمالاً جهت آب‌رسانی یا دفع فاضلاب استفاده می‌شده است
  • پارچه‌هایی که در شهر سوخته یافت شده مطلقاً در هیچ کجای ایران یافت نشده است
  • صنایعی مانند ریسندگی، خراطی، معرق‌سازی، مرمرسازی، سفال‌گری، مهرسازی، حصیربافی و ساخت ابزار فلزی در شهر سوخته رواج داشته است.

شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیت‌های صنعتی و هنری بوده، و نمونه‌های جالب و بدیعی از زیورآلات در آنجا به دست آمده است.

باستان شناسان با یافتن مهره‌ها و گردنبندهایی از لاجورد و طلا در یک گور درباره روشهای ساخت ورقه‌ها و مفتول‌های طلایی به تحقیق پرداختند و دریافتند صنعتگران شهر سوخته با ابزار بسیار ابتدایی ابتدا صفحه‌های طلایی بسیاز نازک به قطر کمتر از یک میلیمتر تهیه کرده و بعد آنها را به شکل لوله‌های استوانه‌ای درمی آوردند و پس از اتصال دو سوی ورقه‌ها به یکدیگر مهره‌های سنگ لاجورد را در میان آن قرار می‌‌دادند.

برای اولین بار اورل اشتاین باستان شناس انگلیسی نام شهر سوخته را ذکر کرد. گروه باستان شناسان وابسته به موسسه فرهنگی ایزمئو (موسسه ایتالیایی مطالعات خاورمیانه و خاور دور) در سال 1967 به سرپرستی پرفسور توژی با همکاری مرکز باستان شناسی ایران در محوطه باستانی شهر سوخته کار خود را آغاز کردند و بعد از انقلاب در سال 1374 دور جدید کاوش به سرپرستی دکتر سید صادق سید سجادی آغاز شد.

شهر سوخته بدون شک جز شهرهای بسیار پیشرفته زمان خود بوده است. این نکته نه تنها در بقایای آثار معماری و کارهای ظریف دستی وصنعتی دیده می شود بلکه در سازمان دهی اجتماعی شهر نیز دیده می شود.

در اولین دوره کاوش در شهر سوخته کوچه‌ها و خانه‌های منظم، لوله کشی آب و فاضلاب با لوله‌های سفالی پیدا شد که نشان دهنده وجود نوعی برنامه ریزی و سازماندهی شهری در این شهر است.

دانش پزشکی هم در شهر سوخته در حد شگفت انگیزی پیشرفت کرده بود تا آن حد که پزشکان این شهر نه تنها از علومی چون شکسته بندی آگاه بوده اند ،بلکه می توانسته اند به اجرای عمل جراحی مغز دست بزنند. اسکلتی از یک دختر در گورستان این شهر به دست آمده است که جای شکستن و ترمیم مجدد استخوان جمجمه کاملا روی آن مشخص است.

همچنین بقایای جمجمه ای دیگر با چشم مصنوعی از گورستان این شهر به دست آمده که نشان می دهد پزشکان این شهر به کار جراحی چشم هم وارد بوده اند.

از گور باستانی موسوم به شماره 761 کهن ترین تخته نرد جهان به همراه 60 مهره ی آن در شهر سوخته پیدا شد. این تخته نرد بسیار قدیمی تر از تخته نردی است که در گورستان سلطنتی «اور» در بین النهرین پیدا شده بود.

برای نخستین بار در شهر سوخته یک چشم مصنوعی متعلق به 4800 سال پیش کشف شد. این چشم مصنوعی متعلق به زنی 25 تا 30 ساله بوده که در یکی از گور های شهر سوخته مدفون شده بوده است.

کشف اولین خط کش جهان با قدمت بیش از پنج هزار سال در شهر سوخته. این خط کش به طول 10 سانتیمتر با دقت نیم میلیمتری و از جنس چوب آبنوس است. کشف خط کش در شهر سوخته زابل نشانگر این است که ساکنان این شهر باستانی دارای پیشرفت‌های زیادی در زمینه علم ریاضیات بوده‌اند.


جغرافیای طبیعی ایران ِ باستان

 جغرافیای طبیعی ایران ِ باستان

 الف - حدود

 کشوری که ما اکنون آنرا "ایران" می نامیم ، سرزمین پهناور و حدود آن به قرار زیر بوده است:در شرق سه رشته کوه متوازی بنام کوههای سلیمان آن را محدود می ساخته است. کوه البرز که چون زنجیری از شرق به غرب کشیده شده است ، در سمت غربی از کوههای ارمنستان جدا شده ، از جنوب دریای مازندران می گذرد و به وسیله ی کوه بابا به هندوکش ، و کوه اخیر نیز به هیمالیا می پیوندد. در سمت غربی این فلات ، کوههای زاگرس یا کردستان قرار گرفته است که از شمال به جنوب امتداد دارد و از آنجا به جانب جنوب و شرق برگشته به دریای عمان می رسد.فلات ایران از طرف شمال به رود کور ، دریای مازندران و قسمت علیای رود آمو (جیحون) محدود می شده است. و بالاخره جنوب منطقه ی مورد بحث را خلیج فارس و دریای عمان احاطه می کرده است.با توجه به حدود مورد اشاره ، فلات "ایران باستان" مشتمل بوده است بر ایران کنونی ، افغانستان ، بلوچستان و پاکستان غربی تا سند ، و بدین ترتیب فلات ایران در فاصله ی بین دشت های بین النهرین و دره ی رود سند قار می گرفته و مساحت آن به دو میلیون و ششصد هزار کیلومتر مربع بالغ می شده است.چنانکه می دانیم ، آب و هوای ایران به ویژه در بخش مرکزی آن یعنی کویر لوت خشک است و به استثنای سواحل دریای مازندران که باران زیاد می بارد ، به طوریکه از نوشته های کهن بر می آید ، رطوبت این فلات در دورانهای قدیم بیش از امروز بوده است. بنا به گفته ی جکسن مستشرق معروف آمریکایی ، در اوستا نام جنگل بزرگی به اسم جنگل سفید آمده که در خراسان امروزی قرار داشته ولی اکنون اثری از آن باقی نیست.
جهت وزش باد های ایران ، شمال غربی و جنوب شرقی است. دسته ی نخست را بادهای شمالی آمریکا تشکیل می دهد که پس از عبور از اقیانوس اطلس ، از راه دریای مدیترانه به شامات و آسای صغیر می رسد و از ایران و هند می گذرد ،و دومین دسته ، بادهایست که از اقیانوس هند تولید شده ، به سوی ایران جریان پیدا می کند.


 

 

پ - رودها

رودهای بزرگ ایران به شرح زیر بوده است :

 رود کارون که قابل کشتیرانی است. کرخه که نام قدیمی آن "خوسب" بوده و از به هم پیوستن قره شو و گاماسب تشکیل می شده است. این رودخانه از میان تنگه های لرستان عبور می کنئ و هنگامی که به جلگه می رسد ، کرخه نامیده می شود. رودخانه کرخه در قدیم مستقیما وارد خلیج فارس می شده است ، در حالی که اکنون در باتلاق هویزه فرو می رود. آب این رودخانه در دورانهای گذشته به سبکی و گوارایی مشهور بوده است.آبدیز که از کوهای لرستان سرچشمه گرفته ، پس از آنکه رود دیگری به نام کازکی به آن می پیوندد ، از دزفول گذشته ، در بند ِ قیر وارد کارون می شود. بین کرخه و آبدیز رود شور جریان دارد که مخفف آب شاپور است. رود ارس که نام قدیمی آن اراسک بوده و یونانیان آنرا آراک سس (Araxes) می نامیدند. رودخانه ارس اکنون مرز بین ایران و شوروی است. قزل اوزن که نام قدیمی آن آماردی بوده و یونانیان آنرا Amardis می خوانده اند. این رودخانه از کوههای چهل چشمه ی کردستان سرچشمه گرفته به دریای مازندران می ریزد. قزل اوزن طولانی ترین رود ایران است. رود تجن در مازندران ، رود گرگان و رود اترک. دو رودخانه ی تجن و گرگان از آلاداغ سرچشمه می گیرد ، رود اترک از هزار مسجد می جوشد و هر سه به دریای مازندران سرازیر می گردند. زاینده رود یا زنده رود که در اصفهان جریان می یابد ، این رودخانه از کوهرنگ زردکوه سرچشمه گرفته به مرداب گاوخونی فرو می رود.رود هیرمند که سرچشمه ی آن کوههای بابا در افغانستان است به دریاچه ی هامون یا هیرمند می ریزد.هریرود ، این رودخانه از کوه بابا در افغانستان سرچشمه می گیرد ، از ناحیه ی غور می گذرد ، پس از مشروب کردن هرات متوجه شمال شده خط مرزی ایران کنونی را تشکیل می دهد و در قسمت سفلی به تجن موسوم شده ، وارد ریگزار خوارزم می گردد. دیاله که به اسامی دیگری چون گاورود و سیروان رود نیز خوانده می شود. این رودخانه از گردنه ی اسد آباد واقع در مغرب کوه الوند سرچشمه گرفته ، از شرق به غرب تا مرز عراق جاری شده ، به دجله می ریزد. جیحون که در قدیم وخش خوانده می شده و یونانیان آنرا اکسوس (Oxus) می گفته اند. جیحون یا آمو دریا از کوههای پامیر می جوشد و به دریاچه آرال یا دریای خوارزم می ریزد. در زمان اسکندر ، رود جیحون وارد دریای مازندران می شده ، اما بعدها تغییر مجرا داده به طرف دریاچه ی آرال جاری گردید. سیحون که در قدیم سیردریا نام داشته و یونانیان آنرا یاکسارتس (Yaxartes) می خوانده اند به طوری که گفته شده ، این رودخانه بین سغد و سکائیه فاصله می انداخته است فرات که از مغرب ایران و از کوه های توروس (Torus) در ترکیه جریان می یابد. این رودخانه از بابل قدیم می گذشته و به خلیج فارس می ریخته است. دجله که در کتیبه های میخی دگاست و ایرانیان قدیم تگره به معنی ناوک و سرنیزه و به یونانی تیگریس (Tigres) خوانده می شده و از کوههای توروس سرچشمه می گرفته است. دجله را به زبان پهلوی اروند می نامیدند. همچنین از کوه های زاگرس نهر هایی جاری شده به این رودخانه می پیوندد که مهمترین آنها زاب بزرگ و زاب کوچک است.


 

 

ت - دریا ها و دریاچه ها


 
دریاچه های ایران قدیم عبارت بوده است : دریاچه ی ارومیه ، دریاچه ی وان ، دریای مازندران و سرانجام می توان از خلیج فارس به عنوان دریای آن روزگار نام برد.


 

 

ث - راه ها


 راهی که بین النهرین را به فلات ایران متصل می ساخت ، این راه از بابل آغاز می شده و پس از گذشتن از محل هایی که در نزدیکی بغداد کنونی واقع بوده و بعد به سلوکیه موسوم شد ، جهت وادی دیاله را در پیش گرفته به آرتی میتا واقع در نزدیکی قزل رباط امروزی می رسید و سپس به شالا منتهی می گشت که کرسی حلوان واقع در کوههای کردستان و نزدیک کرکوک بود ، و از اینجا صعود به فلات ایران آغاز می گردید. این راه پس از گذشتن از کوههای زاگرس و کامبادن (Kambaden) یا کرمانشاهان امروزی وارد واحه ی کرخه می شد و بعد از عبور از کنگاور (Kangavar) به اکباتان (همدان) می رسید. همدان نیز خود به وسیله ی راه های مختلف ، با شوش و شهرهای دیگر ارتباط می یافت. در زمان هخامنشیان این شاهراه از سارد به اکباتان ، از آنجا به ری و از جنوب البرز به باختر یا بلخ می رفت. راه هایی که فلات ایران را به هند می پیوست ، یکی از آنها راهیست که از وادی کابل شروع شده از کوههای سلیمان می گذرد و به پیشاور (محل عبور رود سند) می رسد. برای رسیدن به هند راه کوتاه تری نیز وجود داشت که از تنگه ی خیبر می گذشت ، و این همان راهیست که فاتحانی چون اسکندر و نادر از ان عبور کرده اند. راهی که افغانستان را به وادی آمویه (جیحون) مربوط می ساخت. این راه از بامیان و بلخ آغاز می شد ، کوههای هندوکش را می برید و به وادی جیحون می پیوست.راهی که ایران را به چین ارتباط می داد و به جاده ابریشم معروف بود.


 

 


دوران شکارگیری

معمولا ایران را با ورود آریایی ها و تشکیل دولت ها و سپس امپراطوری های بزرگ آریایی می شناسیم؛ اما امروز دیگر جای هیچ تردیدی نیست که قبل از ورود و اسکان آریایی ها ، اقوام بومی ایران، از زمان های بسیار دور در این سرزمین زندگی می کرده و در نوع خود صاحب تمدنی بی نظیر بوده اند. این اقوام به صورت پراکنده هر کدام در گوشه ای از فلات ایران، به زندگی مشغول بوده اند. فلات ایران_ و نه کشور ایران_ سرزمینی پهناور است که از شمال شرقی به رود سیحون، از شمال به دریای خزر، از شمال غربی به منطقه ماوراءالنهر قفقاز، از شرق به کوه های هندوکش و رود سند، از جنوب به خلیج فارس و از غرب به دجله و فرات در بین النهرین محدود بود. این گستره وسیع مهم ترین بخش جهان را از جهت ایجاد اولین جوامع بشری و ایجاد تمدن ها و فرهنگ ها تشکیل می داد. زیرا با داشتن سلسله جبالی که گرداگرد آن را فراگرفته بودند و کوه های پراکنده در آن، رودها و دشت های سرسبز و جنگل های پوشیده از درخت، از تنوع آب و هوایی و شرایط مساعد کشاورزی و دامپروری برای زندگی انسان برخوردار بوده است. اگر چه نشانه های شهر نشینی و تمدن در ایران به 7500 سال پیش باز می گردد، اما شواهد بسیاری مبنی بر حیات در دوره ای بسیار دورتر از این نیز در ایران کشف شده است.